خلاصه داستان: یک معلم دبستان شاگردی را تهدید میکند که اگر یک بار دیگر مشق اش را در دفترش ننویسد از مدرسه اخراجش کند. همانروز بغل-دستی این بچه دفتر دوستش را اشتباهی بر میدارد. وقتی به خانه میرسد متوجه قضیه میشود و جستجو برای یافتن خانه ی دوست را آغاز میکند…
خلاصه داستان :بتمن که از عملکرد ابرقهرمان خدامانند، سوپرمن در هراس است خود تبدیل به ناجی جدید شهر گاتهام میشود. زمانی که بتمن و سوپرمن در جنگ با یکدیگر به سر میبرند، تهدیدی تازه نسل بشر را در خطر بزرگتری از آنچه با آن رو به رو بودند قرار میدهد…
خلاصه داستان: از جایی آغاز میشود که قسمت قبل پایان یافته بود. “تریس” به همراه “فور” تصمیم میگیرند به آن سوی دیواری که شیکاگو را احاطه کرده رفته و بتوانند یکبار برای همیشه راه حل صلحآمیزی برای پایان دادن به تبعیضها و پلیدیها پیدا کنند. این دو در مسیرشان با دکتری به نام “دیوید” مواجه میشوند که در حال انجام آزمایشهای حساسی بر روی ژن انسانها میباشد و…
خلاصه داستان: “سلطان محمد دوم”، بعد از مرگ پدرش “مراد دوم”، پادشاهی عثمانی را بدست میآورد. او بعد از شکست دادن دشمنان داخلی و خارجی، برای تکمیل فتوحاتش، تصمیم میگیرد شهر قسطنطنیه، پایتخت بیزانس را تصاحب کند…
خلاصه داستان: پس از مرگ مشکوک نخست وزیر انگلستان، سران اکثر کشورهای جهان برای مراسم تدفین وی در لندن حضور می یابند و این زمان بسیار مناسبی برای تروریست هاست تا تمامی رهبران را یکجا از بین ببرند…
خلاصه داستان: اینبار هم مانند دو قسمت قبلی سرزمینهای نارنیا توسط نیروهای شیطانی به شدت در خطر است و بچههای انگلیسی به طریقی پا بر این سرزمین میگذارند تا بتوانند با پیدا کردن هفت شمشیر جادویی و طی یک سفر دریایی بسیار خطرناک باری دیگر منجی نارنیا شوند…
خلاصه داستان: یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا میشوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی میکند…
خلاصه داستان: جنگ جهانی دوم. چهار بچه از راه گنجه ای بزرگ به سرزمین نارنیا میروند که زیر سلطه ی ملکه ی خبیثی است که آن جا را در زمستانی ابدی نگه داشته و مانع ورود کریسمس به آن جا شده است. منجی شیروش بزرگ، «اصلان» نیز برای نجات «نارنیا» و ساکنانش به کمک بچهها میآید…
خلاصه داستان : در دوران مصر باستان رخ می دهد. جایی که خدایان و مردم عادی در کنار یکدیگر در حال زندگی هستند اما خدایان به جهت قد بسیار بلند و توانایی تبدیل شدن به یک حیوان، از مردم عادی تمایز دارند.در این دوران اوسیریس (برایان برون) تصمیم گرفته تخت و تاج خود را به به پسرش حوروس (نیکولا کاستر والدو) واگذار نماید اما در زمان اجرای مراسم ، سر و کله برادر اوسیریس به نام ست (جرارد باتلر) پیدا می شود و…